سکوتی میکنم پر معنا تر از فریاد همه

متولدین فروردین ماه:

دختر یا پسر فرقی نمی کند، شما باید بدانید چون در ماه اول سال به دنیا آمده اید و کنکور ارشد در ماه آخر سال برگزار میشود، روز امتحان دیر از خواب بیدار میشوید، بعد در ترافیک گیر می کنید و احتمالاً از کوچه که رد می شوید زنی با یک سطل آب کف از شما استقبال خواهد کرد (به عبارتی بدرقه) .

از تمام این مخاطرات که بگذرید، جلوی حوزه امتحانی متوجه گم شدن کارت ورود به جلسه تان می شوید بنابراین توصیه می شود بیخود دنبال دردسر نروید و از هرگونه تلاشی برای رسیدن به مقاطع بالاتر دانشگاهی خودداری کنید!

متولدین اردیبهشت ماه:

اول، قدم نورسیده را به مامان و بابا تبریک می گوییم.

تو اگر دختر باشی، اسمت یا رکسانا است یا مرسده و اگر پسر باشی اسمت هوخشتره است یا جغتای!

لزومی ندارد به بقالی سر کوچه تان پز بدهی که بعد از یازده سال فوق قبول شده ای خبر قبولی را احتمالاً در مراسم خاکسپاری یکی از بستگان می شنوی و چنان قهقهه میزنی که گورکن با بیل و صاحب عزا با دسته بیل به دنبالت خواهند دوید.

متولدین خردادماه:

همانطور که از اسم ماه تولدتان پیداست، دچار درس خواندن افراطی از نوع طالبانی می باشید (همان خرخوان خودمان) .

دخترهای خردادی یک روز قبل از کنکور ارشد برایشان خواستگاری پیدا می شود (آنهم کچل پلاک لیزری نمره قبرس)، پس بهتر است که دنبال بختشان بروند و فرصت را به پسرهای خردادی بدهند (که برای پنجمین بار امتحان می دهند).

متولدین تیرماه:

یک خبر خوش به شما خواهد رسید. لطفاً جنبه داشته باشید، هیچ ربطی به کنکور ارشد ندارد چون هنوز چند ماهی تا امتحان باقی مانده، احتمالاً خبر دوقلو زاییدن گاو پدربزرگتان می باشد یا تصویب طرح افزایش وامهای دانشجویی.

فعلاً بهتر است بی خیال فوق شوید و هر وقت گاو پدربزرگتان تخم دو زرده گذاشت، آنوقت در امتحان شرکت کنید و مطمئن باشید قبول میشوید.

متولدین مردادماه:

داوطلب گرامی ستاره بخت شما در دسترس نمی باشد ، لطفاً جهت اطلاع بیشتر با وبلاگ از ما بهترون بخش طالع بینی و فالگیری تماس بگیرید.

متولدین شهریور:

اشتباه نکنیم باید رشته ی هنر باشید، دختر یا پسر خوبم هیچ گنجی بهتر از یک تیپ عجیب و غریب

و هیچ عزتی بالاتر از اینکه موهایت را دم اسبی ببندی، وجود ندارد.

ناصحم گفت: «که جز تیپ چه هنر داشت هنر؟» گفتم: ای ناصح عاقل هنری بهتر از این فوق به چه درد می خورد؟! مهم تیپه، که آخرشی!

متولدین مهرماه:

متولدین مهرماه، یا پسرند یا دختر (البته یک سری موجودات دیگر را هم شامل می شود، که مد نظر ما نیستند)، دخترها بعد از گرفتن لیسانس در کارگاههای قالیبافی مشغول به کار خواهند شد و پسرها اگر پشتکار داشته باشند، به شاطر خوبی تبدیل می شوند.

بنابراین خانمها در رشته فرش و آقایان در رشته بسکتبال در امتحان فوق قبول خواهند شد.

متولدین آبان ماه:

تو احتمالاً یا ترانه پانزده سال داری و یا سکینه شانزده سال و یا اصغر یازده سال، پس توصیه میشود که هر وقت به سن قانونی رسیدید، بروید سراغ این جور امتحانها، فعلاً شیرتان رابخورید.

متولدین آذرماه:

ای جووونم….. عجب اختر بختی دارید آذریها!

پسرهای متولد آذر، روز امتحان عاشق میشوند و شکل خانه های سیاه پاسخنامه بی شباهت به قلب (نیزه اش فراموش نشود) نخواهد بود البته نیاز به خوندن ندارن چون آذریها خیلی باهوشند .

اما خانمها شما در واحد دانشگاهی هوشنگ آباد سفلی در یک رشته نیمه تابان پیام نور با مدرک معادل، تحت نظر دانشگاه پیام نور (البته با گواهی ISO هفت و هشت ده هزار) قبول خواهید شد.

لابد توقع دارید تحویلتان هم بگیرند ، مواظب خودت باش نابغه!

متولدین دی ماه:

دوست عزیز متأسفانه طالعتان در کنکور خیلی بد است چون شما یا شش سال پشت کنکور میمانید یا هشت سال.

اگر شش سال پشت کنکور ماندید که حتماً دو سال دیگر هم خواهید ماند و سال هشتم قبول می شوید، ولی روز اعلام نتایج دچار عارضه قبلی (منظور همان قلبی است) خواهید شد .

متولدین بهمن ماه:

متولدین این ماه باید قبل از اینکه صبح زود ساعت ۱۲ از خواب بیدار شوند ، توی رختخواب نرمش سنگین انجام داده، بعد ۳۵ دقیقه خمیازه بکشند (کمتر از حد اعتیاد) و مجدداً بخوابند.

این کار را تا شب قبل از امتحان به مدت شش ماه انجام دهید تا روز امتحان بدون استرس، به سئوالات پاسخ دهید. قبولی شما را آن هم با رتبه تک رقمی تضمین میکنیم.
متولدین اسفند:

عزیز دلم، اسفند، بدترین زمان ممکن برای به دنیا آمدن است آخه، عزیز من، ماه قحطی بود چون امتحان کارشناسی ارشد در این ماه برگزار میشود.

پسرهای متولد اسفند، احتمالاً به واسطه ضعف در ریاضی پس از چند ترم آب خنک خوردن در دانشگاه پیام نور محل، به همان مدرک لیسانس راضی میشوند.

دختر خانمها اگر کمتر سریالهای بیمزه تلویزیون را نگاه کنند، قبولی ارشد جلوی پای آنهاست، اگر نمی بینند به چشم پزشک مراجعه کنند. 

 




تاریخ: شنبه 22 بهمن 1390برچسب:,
ارسال توسط فرشید

 دوستان گرامی در قسمت پیوندهای روزانه (سمت چپ وبلاگ)"شرح سرزمینم" وبلاگ زادگاه خودمه که نویسنده اونم خودم هستم خوشحال میشم به اونجا هم سر بزنید!!!!




تاریخ: دو شنبه 3 بهمن 1390برچسب:,
ارسال توسط فرشید
به ﺳﻼﻣﺘﯽ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺍﻭﻧﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺟﺮﺍﺕ ﺩﺍﺭﻥ ﻣﯿﮕﻦ ﺩﯾﮕﻪ نمی خوامت . . .

ﻧﻪ ﺍﻭﻧﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﮕﻦ: ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ... ﺗﻮ ﻻﯾﻖ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺯ ﻣﻨﯽ!

به سلامتی اونی که وقتی هزار دلیل برای رفتن داره..

هنوز دنبال یه بهونه‌ هست كه بمونه.....!


تاریخ: شنبه 1 بهمن 1390برچسب:,
ارسال توسط فرشید
این محرم وصفر است که اسلام را زنده نگه داشته است...

السلام علیک یا ابا عبدالله حسین.....

فرا رسیدن ماه محرم را به دوستداران و عاشقان حسین تسلیت عرض میکنیم...




تاریخ: شنبه 1 بهمن 1390برچسب:,
ارسال توسط فرشید

به سلامتی‌ اون پسری که وقتی‌ تو خیابون نگاهش به یه دختر ناز و خوشگل میفته

بازم سرشو میندازه پایین و زیر لب میگه:

اگه آخرشم باشی‌... انگشت کوچیکهٔ عشقمم نیستی

ســـــــلامتی اون دختـــــری که وقــــتی توو خیـــابون یه لکــســوز بـــراش بوق

میــــزنه......ســـرشــــو مـــیندازه پاییـــن و زیــر لـــب میـــگه :

" اگــــه 730 هـــــم داشـــــته باشی ، چــــرخ پـــراید عشـقمم نمیشی..!!! 

به سلامتی آدمای پاکو وفادار قربون هرچی آدمه پاکه...

حالا شما تو نظرات بگین به سلامتی...؟؟؟؟




تاریخ: شنبه 1 بهمن 1390برچسب:,
ارسال توسط فرشید
میگم بابا… تصمیم رو گرفتم… می خوام زن بگیرم…

میگه میشناسیش؟ میگم آره..
میگه مجرده؟
گفتم پس نه منتظرم شوهرش رضایت نامشو امضا کنه بریم خواستگاری
.................................................................

سر امتحان برگه تقلبم و در آوردم دارم مینویسم
مراقبه دیده میگه تقلبه؟؟
گفتم پس نه دعای ابوحمزه ثمالیه
................................................................

رفتم بچه خواهرمو از مهدکودک بیارم،
مربیه میگه: بچه رو میبریدش؟
گفتم پس نه همینجا میخورمش
...............................................................

رفتیم غار علیصدر. به رفیقم خفاش نشون دادم .
میگه وای خفاشه!
گفتم پس نه بتمن بود. اجاره خونه گرونه اینجا سکونت دارن فعلا
...............................................................با دوستم سه ساعت تو صف نونوایی وایساده بودیم صف ۴۰ متری نوبتم شده
یارو میگه نون می خوای ؟
پس نه تا الان قطار بازی می کردیم واگن آخرم بودیم
.........................................................................تو خیابون موتوریه اومد کیفم رو قاپید،
یارو میپرسه دزد بود؟
گفتم پس نه رفیقم بود اومده بود امانتیش رو پس بگیره، فقط خواست هیجانش بیشتر باشه
..........................................................................رفتم نوشابه بخرم به یارو میگم اینکه تاریخش مال دو سال پیشه
میگه : یعنی فاسد شده ؟
گفتم پس نه مونده جا افتاده
.........................................................................دارم از گرما میمیرم ، خودمو مثله چی دارم باد میزنم ،
بابام میاد میگه چیه ؟ گرمته ؟؟؟؟
گفتم پس نه دارم حداکثر سرعت چرخش مچم رو امتحان میکنم
...................................................................

زنگ زدم ۱۱۵،
میگه آمبولانس میخواین قربان؟
گفتم پس نه یه پلیس ۱۱۰ میخوام, بقیش هم آدامس بدین
......................................................................یارو اومده می‌بینه همکارم توی اتاق نیست
باز می‌پرسه خانم فلانی نیست؟پَـــ
گفتم پس نه هستن. افتادن پشت اون کمد. با خط‌کش بزن دربیا
................................................................با گل رفتم بیمارستان
نگهبان میگه گل برای مریضتون آوردین
گفتم پس نه اومدم خواستگاری تو با این سیبیلات
............................................دستمو بلند کردم از استاد سوال کنم . میگه شما سوال داری؟
گفتم پس نه خواستم خطوط کف دستمو بهت نشون بدم فالمو بگیری
.............................................................به استاد میگم لطفا کمکم کنید دارم مشروط میشم
میگه نمره میخوای
گفتم پس نه نظر شما رو در مورد مقدار و جنس خاکی که باید بریزم تو سرم میخوام

                                        




تاریخ: شنبه 1 بهمن 1390برچسب:,
ارسال توسط فرشید
تهمت بزرگی ست

بیست  سالگی

دردهای من

فاجعه هایی شصت ساله اند!!!

روز جمعه بیست ساله شدیم امیدوارم از این به بعدش

 مورد تایید خداجون باشه...(4/9/90)




تاریخ: شنبه 1 بهمن 1390برچسب:,
ارسال توسط فرشید
به نام تنها امید دهنده ناامیدها....

خدایا میگن شانس وجود خارجی نداره،قبول،میگن بدشانسی وجود نداره،قبول،میگن

کی گفته یکی خوش شانسه یکی بد شانس اینم قبول، میگن برو بابا بهونه است

 شانس شنیدیم ولی نتونستم بپذیرم نه اینکه شانس هست بلکه به خاطر ردبهونه..

ولی آخه خدا خودت میدونی دلیل چیست؟؟؟ چرا نباید دانست؟؟؟عیب از

 کجاست؟؟ به فکر چشم انتظار نباشیم؟؟پس ای خدا چی ی ی ی ی؟؟؟؟

چرا خاص؟؟ شاید اینقد طاقت نداشته باشه...

خدایا تو بزرگی خیلی بزرگتر از ایناااا 

خدایا تو خودت چاره ای!!!

خدایا بزرگترین گناه ناامیدی از درگاه توست ما را از شر این گناه محفوظ بدار

 خدایا خدایا یه کلام..بیا و امشب البت امشب که نه امروز باه این بنده گناهکارت 

 گفتمان کن خدایا نمیگم دستم را بگیر عمریست گرفت ای مبادا رهایش کنی...

خدایا تفاوت همه و هیچ کامل ندانسته ایم اما خیلی خوب میدانیم هیچی از تو 

پنهون نیست اما همه چیز از ما پنهون.....

خدیا یکی یکی رو داره یکی دوتارو ولی من تویی که همه ای رو دارم خدایا دستانم 

 رو رها نکن 

خدایا این شرالناس رو از من دورش کن 

خدایا بعد از نمازم میخوابم خودت فردایم رو روشن کن از نور جلالت 

خدایا اخرش اینه کمکم کن از من تلاش و حرکت از تو هم برکت برکتت رو از من نگیر

.......

 





تاریخ: شنبه 1 بهمن 1390برچسب:,
ارسال توسط فرشید
 وقتی که قلب‌هایمان‌ کوچک‌تر از غصه‌هایمان‌ میشود
وقتی نمیتوانیم‌ اشک هایمان ‌را پشت‌ پلک‌هایمان‌ مخفی کنیم‌
و بغض هایمان ‌پشت‌ سر هم‌ میشکند ...
وقتی احساس‌ میکنیم
بدبختیها بیشتر از سهم‌مان‌ است
و رنج‌ها بیشتر از صبرمان ...
وقتی امیدها ته‌ میکشد
و انتظارها به‌ سر نمیرسد ...
وقتی طاقتمان تمام‌ میشودو تحمل مان‌ هیچ ...
آن‌ وقت‌ است‌ که‌ مطمئنیم‌ به‌ تو احتیاج‌ داریمو مطمئنیم‌ که‌ تو
فقط‌ تویی که‌ کمکمان‌ میکنی ...
آن‌ وقت‌ است‌ که‌ تو را صدا میکنیمو تو را میخوانیم ...
آن‌ وقت‌ است‌ که‌ تو را آه‌ میکشیمتو را گریه ‌میکنیم ...
و تو را نفس میکشیم ...
وقتی تو جواب ‌میدهی،دانه ‌دانه‌ اشکهایمان ‌را پاک‌ میکنی ...
و یکی یکی غصه‌ها را از دلمان ‌برمیداری ...
گره‌ تک‌تک‌ بغض‌هایمان‌ را باز میکنیو دل شکسته‌مان‌ را بند میزنی ...
سنگینی ها را برمیداریو جایش‌ سبکی میگذاری و راحتی ...
بیشتر از تلاشمان‌ خوشبختی میدهیو بیشتر از حجم لب‌هایمان، لبخند ...
خواب‌هایمان‌ را تعبیر میکنی،و دعاهایمان‌ را مستجاب ...
آرزوهایمان‌ را برآورده می کنی ؛قهرها را آشتی میده
و سخت‌ها را آسانتلخ‌ها را شیرین میکن
و دردها را درمانناامیدی ها، همه امید میشون
و سیاهی‌ها سفید سفید ...




تاریخ: شنبه 1 بهمن 1390برچسب:,
ارسال توسط فرشید
بازم به نام تو ای خدا

امشب البته امشب که نه امروز تو قرائت خونه بودم هر چی از مدار خوندم چیزی متوجه نشدم الن هم که دارم یادش میفتم بدجوری اعصابم خورد میشه نمیدو نم عیب کارم کجاست چر اینجوری شده نکنه به خاطر گناهمه که صد در صد همینطوره ای خدا مگه نمیگن صد با اگه توبه شکستی باز ا

میخوام بیام اینترمم که بدجوری خراب کردم فقط مونده پایانترمها ای خدا جون دستم را تو این مدت بیشتر بگیر

بدجوری کلافه شدم حالم اصلا خوب نیست همش دارم به خودم فشار روحی میارم دپرس شدم خدایا تو خودت میدونی داغ دلم زیاده امیدمو نا امید نکن نذار بی انگیزه شم ای خداجون.......

ای خدا کمکم کن




تاریخ: شنبه 1 بهمن 1390برچسب:,
ارسال توسط فرشید
به شانه ام زدی؛که تنهایی ام را تکانده باشی؛

به چه دل خوش کرده ای؟!تکاندن برف از شانه های آدم برفی؟




تاریخ: شنبه 1 بهمن 1390برچسب:,
ارسال توسط فرشید

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 3
بازدید ماه : 5
بازدید کل : 3414
تعداد مطالب : 17
تعداد نظرات : 27
تعداد آنلاین : 1